مرا بعد از تو رزقي غير از اين باران نم نم نيست
گلي پژمرده تر غمگين تر از من در دو عالم نيست
کجا رفتي که بي تو اين چنين تنها شدم بابا
مرا اينجا به جز زجر و هجوم گريه همدم نيست
طبيب دردهاي من بيا قانع کن اينها را
که تاول هاي پاي زخميم را خوار مرهم نيست
غمت نازک دلم کرده به دشمن کاش ميگفتي
جواب بيقراري هاي من سيلي محکم نيست
به چشم عمه ام زيباست اين غم در رضاي حق
وگرنه اشک و آه و گريه و سوز غمت کم نيست
فاطمه معصومي
درباره این سایت